سلامت عمومی از دیدگاه مکاتب مختلف

  1. خانه
  2. مقالات
  3. سلامت عمومی از دیدگاه مکاتب مختلف

سلامت عمومی از دیدگاه مکاتب مختلف

سلامت عمومی از دیدگاه مکاتب مختلف 

مقدمه

نظریه های گوناگونی برای تبیین آسیب پذیری ها و نارسایی های مقابله شخص به فشار عصبی، ارائه گردیده است. هر کدام از این نظریه ها سلامت عمومی را تعریف نموده و شرایط ویژه ای را برای پیشگیری از بیماری های روانی و در نتیجه تامین سلامت عمومی انسان پیشنهاد می کنند، در این مقاله به بررسی سلامت عمومی از دیدگاه دو مکتب زیست گرایی و مکتب بوم شناسی خواهیم پرداخت.

مکتب زیست گرایی

مکتب زیست گرایی در مطالعه انسان و رفتار او بیشترین اهمیت را بر بافتها و اعضای بدن قائل است. این مکتب که پایه اصلی روانپزشکی را شکل می دهد، بیشتر بر بیماری روانی توجه دارد، بهداشت روانی، زیرا بیماری های روانی را جز بیماری های دیگر به حساب می آورد. اما روانپزشکی دراواخر قرن هجدهم،  شاخه ای از پزشکی شناخته شد و به درمان بیماری های روانی پرداخت. به همین دلیل روانپزشکی از بیماری روانی یک مفهوم عضوی ارائه می دهد. با این همه، به نظر نمی رسد که این شاخه پزشکی بدون استفاده از دارو می توانست رشد کند. در واقع، استفاده از برخی از داروها نشان داده است که بیماری روانی پایه زیستی دارد. دیدگاه پزشکی بر اهمیت توارث در انتقال آمادگیهای اولیه برای آسیب های روانی نیز تاکید کرده است.

دیدگاه روانپزشکی، برای تبیین بیماری روانی پدیده ها و اختلالات فیزیولوژیک را مورد توجه قرار می دهد. این دیدگاه از علم پزشکی الهام می گیرد. زیرا علم پزشکی عقیده دارد بیماری جسمی در اثر بی نظمی در عملکرد یا خود دستگاه به وجود می آید (مثلا بیماری ریوی، بر اثر عفونت دستگاه تنفسی بوجود می آید) اگر رفتار فرد از هنجار منحرف شود به این دلیل خواهد بود که دستگاه روانی او اختلال پیدا کرده است. بنابراین فرض بر این است که نوعی نقص در دستگاه عصبی کشف خواهد شد و هم اختلالات فکر بر اساس آن قابل تبیین خواهد بود. طبق این دیدگاه اختلالات روانی بر اثر نیاز های شخصی، عقاید، آرزوهای اجتماعی و ارزشهایی که با مخالفت روبرو شوند بروز نمی کند. این پدیده ها به فرآیندهای روانی-شیمیایی نیز نسبت داده می شود، فرآیندهایی که روزی به کمک تحقیقات پزشکی کشف خواهد شد.

از دیدگاه روانپزشکی، فرد تعادل حیاتی دارد. طبق این دیدگاه، بهداشت روانی عبارت است از نظام متعالی که خوب کار می کند. اگر تعادل به هم بخورد، بیماری روانی ظاهر خواهد شد. بنابراین، می توان رفتار را به پاندولی تشبیه کرد که بین دو قطب بیماری نوسان دارد و بهداشت روانی بین آن دو قطب جای می گیرد. ممکن  است پاندول از نوسان بیافتد و اینجاست که دشواری های سازگاری با واقعیت زندگی روزانه ظاهر می شود.   

مکتب بوم شناسی (اقلیم شناسی)

بوم شناسی یعنی مطالعه محیط های زندگی موجودات زنده و مطالعه رابطه این موجودات با یکدیگر و با محیط. از سالها پیش معلوم شد که آدمی به محیط فیزیکی وابسته است و بر اثر فعالیت هایی که انجام می دهد به تحول خود کمک می کند. بنابراین وقتی از آلودگی هوا، سر و صدا و خشونت صحبت به میان می آید به محیط و بوم شناسی مربوط می شود. می دانیم که محیط نا آرام مغشوش و ناسالم می تواند بر فرد اثر منفی داشته باشد. برخی از عوامل فشارزای محیط شناخته می شود، درحالیکه برخی دیگر مثل، سر و صدای دایمی جاده ها و فروشگاه ها بی آنکه شناخته شود، اثر می گذارند. همچنین محرک هایی وجود دارند که بر ما اثر می گذارند، در حالیکه حواس ما آنها را تشخیص نمی دهند. امروزه پیش از پیش بر تاثیر امواج و حوزه های مغناطیسی و الکترومغناطیسی بر رشد بیماریهای جسمانی صحبت می شود و تحقیقات زیادی در این جهت انجام می گیرد. اغلب از خطرات مناطق شهری، مناطق پرجمعیت و محیطهایی که در آنها مردم توام با بی اعتمادی رفتار می کنند صحبت می شود، بدین ترتیب که مردم در نگاه کردن به چشمان دیگران اکراه دارند و در محیط های زندگی خود، نظام پیچیده ای از حریم ها و قلمروها بوجود می آورند که هریک معنای خاصی دارد.

مکتب رفتارگرایی

نظریه رفتارگرایی معتقد است که بهداشت روانی به محرکها و به محیط وابسته است. رفتارگرایی برخلاف روانکاوی به فرآیندهای ناآگاه تاکید ندارد و بهداشت روانی و بیماری های روانی را نیز در مقابل یکدیگر قرار نمی دهد. این الگو سعی می کند رفتار را با عبارت عملیاتی قابل مشاهده و اندازه گیری تعریف کند، بنابراین رفتارگرایی برای آنکه از رفتار دیدی عینی بدهد بر مشاهده رفتار و تعامل بین آن و محیط تاکید کرده است. محرک ارگانیزم پاسخ آنچه را که از مکاتب دیگر بیماری های روانی به حساب می آورند. از دیدگاه رفتارگرایان رفتاری است که مانند سایر رفتارها آموخته شده است. مسلما این افراد با رفتاری که در برخی موقعیت ها به طور طبیعی اتخاذ می شود مطابقت نمی کند، با این همه رفتار آموخته شده ای است. بنابراین از دیدگاه رفتارگرایی بهداشت روانی رفتاری است که با محیط معینی با نوعی بهنجاری رفتاری سازگاری دارد.

برخی از رفتارگرایان برای تبیین یادگیری رفتار سازگار وی فرآیند تقلید تاکید می کنند. بسیاری از کودکان پرخاشگری را تنها با مشاهده خشونت بزرگسالان در تلویزیون یادمی گیرند، در این مکتب بهداشت روانی رفتاری است که آموخته می شود.

مکتب انسان گرایی

تاکید این جنبش آن قدر که بر رهایی منابع پنهان استعداد و خلاقیت و نیرو و انگیزش است، بر درمان کشمکش های دوران کودکی یا جراحت های عاطفی گذشته نیست و کانون توجه این نوع نگرش این است که آدمی چه می تواند باشد نه اینکه چه هست. پیروان این دیدگاه روان شناسان کمال (که اکثرا خود را روان شناسان انسان گرا می دانند) هستند که با دیدی نو به ماهیت انسان می نگرند. آنها انسانی را می بینند که با آنچه که رفتارگرایی و روانکاوی ترسیم می کنند متفاوت است.

روان شناسی کمال در عین اینکه تاثیر محرکهای برونی غرایز و کشمکش های دوران کودکی را بر شخصیت انسانی نفی نمی کنند، آدمی را دستخوش دگرگونی ناپذیر این نیروها نمی دانند. تصویری که روان شناسان کمال از طبیعت انسان بدست می دهند، خوش بینانه و امیدبخش است. آنها به قابلیت گسترش و پرورش شکوفایی و تبدیل شدن آنچه در توان آدمی است اعتقاد دارند.

سلامت عمومی را از دیدگاه مکتب روانکاوی بخوانید...

منبع: استانداردسازی و هنجاریابی آزمون سلامت عمومی بر روی دانشجویان دانشگاه تربیت معلم، هومن، حیدر علی

 ارزشیابی شخصیت، حمزه گنجی

نظر بدهید

مطالب مرتبط

کپی رایت 1400 © تمام حقوق متعلق به هلدينگ آموزشی ماهان است. طراحی توسط طراحان پویا