مکانیزم‌های اثرگذاری حضور ذهن در درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی

  1. خانه
  2. مقالات روانشناسی
  3. مکانیزم‌های اثرگذاری حضور ذهن در درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی

مکانیزم‌های اثرگذاری حضور ذهن در درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی


مکانیزم‌های اثرگذاری حضور ذهن در درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی 

 

همواره تبیین اثرات یک درمان دشوارتر و شاید مهم تر از تایید اثربخشی آن درمان است. یکی از چالش‌های روانشناسی و رواندرمانی به عنوان یک علم، شناسایی مکانیسم‌های تأثیرگذاری و دستکاری در قالب روابط علت و معلولی است. به نظر می‌رسد حضور ذهن به دو سری از عملیات شناختی تأثیر گذار است:

  1. تعدیل توجه
  2. گزینش نوعی نگرش غیرتقلایی پذیرش مدار

در تعریف حضور ذهن بسیار از این عبارت استفاده می‌شود: نوعی توجه کردن به شیوه‌ای خاص، متمرکز بر هدف و بدون قضاوت. یک راه بررسی مکانیسم‌های دخیل در زیربنای اثر بخشی حضور ذهن تجزیه وتحلیل اجزای این عبارت است.

تمرکز توجه بر هدف و متمرکز بر لحظه حال

توانایی تمرکز توجه به لحظه حال و در عین حال آگاه بودن نسبت به اهداف فردی جزء ملاک‌هایی است که بسیاری از روان شناسان انسانگرا برای توصیف افراد دارای کارکردهای کامل و خودشکوفا مورد اشاره قرار می‌دهند. مداخله‌های مبتنی بر حضور ذهن به این امر به خوبی تاکید دارند.

توجه کردن به لحظه حال واجد توانایی حفظ توجه به همه محرکاتی است که در حیطه هوشیاری ظاهر می‌شوند. این نوع توجه کردن موضوعات مختلفی مانند عاطفه منفی، احساسات جسمانی یا افکار و تصورات استیصال برانگیز در زمان شکل‌گیری را در بر می‌گیرد. توجه کردن به شیوه حضور ذهن شامل پرورش پاسخدهی شفقت آمیز، غیرقضاوتی و مبتنی بر پذیرش و مشاهده رویدادها در لحظه حال است. افراد به این شیوه ترغیب می‌شوند تجارب درونی و بیرونی خود را با حالتی گشوده و توام با کنجکاوی مشاهده کنند و با استفاده از ذهنیتی جدید امور را همان گونه ببینند که هستند نه به شکلی که باور دارند آنگونه باشند .

توجه کردن به شیوه غیرقضاوتی

این مکانیسم به دلیل از بین رفتن کاربرد ارزشیابانه و التقاطی زبان است. حضور ذهن به جای اینکه بر ارزیابی تجارب هیجانی و شناختی تاکید کند این آموزش را می‌دهد تا به سادگی به مشاهده این رویدادها بنشینیم. تصور بر این است که حضور ذهن موجب کاهش گرایش به طبقه بندی جزمی تجارب می‌شود و از این حیث می‌تواند به عنوان راهبردی مفید برای تقویت و سازگار کردن اعمال رفتاری و شناختی تلقی گردد.

این افزایش انعطاف پذیری شناختی موجب افزایش بازبودن فرد برای تجربه امور جدید می‌شود. این رویکرد انعطاف پذیری فعالیت های شناختی را افزایش می‌دهد و نشخوارهای فکری، بیش تعمیمی در حافظه سرگذشتی و ارزیابی‌های خود انتقاد گرانه را کاهش می‌دهد و فرایندهای شناختی مفید مانند مشاهده‌گری غیر قضاوتی محتواهای ذهنی را افزایش می‌دهد.

توسعه آگاهی فراشناختی

حضور ذهن نوعی کنترل فرایند توجه است که منجر به ایجاد آگاهی فراشناختی می‌شود. اول از همه توجه کردن نیازمند آگاه بودن از نقطه‌ای است که توجه در آن متمرکز شده است، یعنی بازبینی نقطه تمرکز توجه. در روانشناسی شناختی به بازبینی فرایندهای فکری که در آن بازبینی نقطه تمرکز توجه نیز صورت می‌گیرد، فراشناخت گفته می‌شود. فرایندهای فراشناختی اجازه توسعه نوعی حالت تمرکز زدایی از افکار را فراهم می‌کنند. در این حالت افکار به جای اینکه ضرورتاً بازنمایی مستقیمی از واقعیت تعبیر شوند، به عنوان رویدادهای ذهنی گذرا ادراک می‌شوند. چنین حالتی منجر به به ایجاد بینش فراشناختی می‌شود. یکی از مزایای چنین شیوه ای برای توجه کردن ایجاد مفهومی انعطاف پذیرانه‌تر از خود و برقراری رابطه روانتر و سیالتر با محتواهای ذهن است.

پذیرش

یکی از مکانیسم‌های مطرح در تبیین اثربخشی درمان های مبتنی بر حضور ذهن، پذیرش است. حضور ذهن راهی برای تسهیل ایجاد پذیرش محسوب می‌شود. پذیرش نوعی نگرش است و باورهای فرد در ارتباط با تجارب درون روانی شامل توانایی برابر تلقی نکردن افکار، احساسات یا حس‌های بدنی با بازنمایی های خالص از واقعیت‌ها و عدم تلاش برای دوری گزینی از تجارب درون روانی غیر نمادین به وسیله کارکردهای زبانی مانند قضاوت یا ارزشیابی را نشان می‌دهد. درحالت پذیرش، یک فکر تنها یک فکر و یک احساس، یک احساس است نه چیزی کمتر نه بیشتر. چنین نگرشی نسبت به امور مانع از شکل‌گیری پردازش‌های ثانویه‌ای مانند نگرانی، نشخوار فکری یا امثال آن می‌شود و افراد بدون اجتناب با افکار، احساسات یا حس‌های بدنی مواجه می‌شوند و از حیث رفتاری این بازخورد در توسعه خوگیری و خاموشی پاسخ های اجتنابی نیز موثر است.

اگرچه نظریه‌های سایر سنت‌ها به طور دقیق بر اهمیت پذیرش به عنوان یک عامل مثبت در پیش‌گیری از آسیب شناسی روانی تاکید کرده‌اند (برای مثال دیدگاه‌های مراجع محوری راجرز)، اما در چهارچوب شناختی رفتاری به مسئله پذیرش از نظر نقشی که اجتناب تجربه‌ای در شکل گیری آسیب شناسی روانی دارد نگریسته شده است. هیز و همکاران این نظر را مطرح کرده‌اند که اجتناب تجربه‌ای یعنی راهبردهای رفتاری و شناختی که با هدف تغییر فراوانی و شکل تجارب درونی بلافصل به کار گرفته می‌شوند نقش اساسی در شکل گیری انواع مختلف آسیب شناسی های روانی دارد. بر اساس این دیدگاه اختلال‌های اضطرابی زمانی شکل می‌گیرند که فرد درگیر راهبردهای رفتاری و شناختی با هدف کاهش یا تغییر تجارب درونی مرتبط با اضطراب شود. طبیعی است که چنین شرایطی دامنه رفتار فرد را با هدف اجتناب از محرکات یا محیط‌های ویژه مرتبط با اضطراب محدود خواهد کرد. همچنین راهبردهای شناختی همچون سرکوبی تجارب درونی به ویژه توجه برگردانی یا تغییر فعالانه محتواهای ذهنی نیز به صورت شیوه‌هایی برای اجتناب تجربه ای نگریسته می‌شود که ممکن است در توسعه و تدتوم آسیب شناسی روانی نقش داشته باشند. بر این اساس پذیرش، توانایی است که از طریق حضور ذهن حاصل می‌شود.

درمان‌های جدید سه هدف را برای تلفیق پذیرش و حضور ذهن برشمرده اند. هدف اول بسط آگاهی از تجربه (خوشایند یا ناخوشایند) است زیرا مشخصه اصلی اختلال‌های اضطرابی و افسردگی محدود شدن تمرکز توجه به محرک‌های مرتبط با اضطراب و افسردگی است. با این ترتیب بیمار ترغیب می‌شود تا پاسخ‌های هیجانی خود را با وضوح بیشتری بنگرد و به مشاهده کارکرد این تجارب درونی بنشیند. هدف دوم ترغیب بیمار برای تغییر دیدگاه نسبت به تجارب درونی از حالت قضاوتی و کنترل کننده به سوی حالتی توام با پذیرش و شفقت است. هدف سوم بالا بردن کیفیت زندگی بیماران است. زمانیکه فردی در تقلا با یک اختلال اضطرابی به سر می‌برد رفتارهایش غالباً برخاسته از انگیزه برای اجتناب از امور است. بر عکس در درمان مبتنی بر حضور ذهن بیمار ترغیب می‌شود تا درگیر فعالیت هایی شود که با ارزش‌های او انطباق دارد، فعالانه با افراد مهم زندگی خود تعامل داشته باشد و اعمالی را برگزیند که در رسیدن به اهدافش کمک کننده‌تر است.

یادگیری حضور ذهن احتمالاً موجب افزایش توانایی تمرکز هدایت توجه می‌شود و بدینوسیله موجب تغییر الگوهای پردازش اطلاعاتی می‌شود که با شروع مشکلات هیجانی مرتبط هستند. با این حال این مکانیسم، تنها مکانیسم بالقوه در اثرگذاری حضور ذهن نیست. عامل دوم بیشتر از آنکه ماهیت توجهی داشته باشد، حالت نگرشی دارد و عبارت از تغییر نگرش نسبت به محتواها و ساختارهای شناختی است. پذیرش عبارت است از تغییری که در جنبه نگرشی ذهن از طریق حضور ذهن حاصل خواهد شد. پذیرش (یعنی حفظ نگرش غیر تقلایی) به شدت در برابر دیدگاه حاکم در روان شناسی غرب قرار دارد که تاکید بسیار زیادی بر لزوم تغییر برای اصلاح و کنترل دارد.

منبع: مرکز روانشناسی ماهان

نظر بدهید

مطالب مرتبط

کپی رایت 1400 © تمام حقوق متعلق به هلدينگ آموزشی ماهان است. طراحی توسط طراحان پویا